بی معرفتا بیاین به آدرس جدید
 
TNT IS BEST
بن بست ...
 
 

بیاین. منتظرم

TNT1.Blogfa.com


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 9 تير 1393برچسب:, :: 9:12 :: توسط : Ramin TNT

:)


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 17:6 :: توسط : Ramin TNT

لطفا به آدرس جديد مراجعه كنيد..مطالبي كه تو هيچ سايتي پيدا نميكنيد رو با يه كليك بخونيد. ممنونم از همتون

WWW.TNT1.Blogfa.com


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 16 خرداد 1398برچسب:, :: 10:33 :: توسط : Ramin TNT


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 22:31 :: توسط : Ramin TNT


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 22:31 :: توسط : Ramin TNT


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, :: 21:8 :: توسط : Ramin TNT


ارسال شده در تاریخ : جمعه 18 آذر 1390برچسب:, :: 8:17 :: توسط : Ramin TNT


ارسال شده در تاریخ : جمعه 18 آذر 1390برچسب:, :: 8:14 :: توسط : Ramin TNT

چندي قبل يكي از سايتهاي خبري نوشته بود:كساني كه براي ديدن جاذبه هاي توريستي كشور چين به اين كشور ميروند حتما متوجه حضور دستفروشاني شده اند كه كباب مي فروشند.كباب ،به خصوص براي توريست هاي ايراني با بوي ريحان و خاطرات خوش همراه است درحاليكه در "ولنفوجنيگ" كشور چين چنين نيست و منظور چيني ها از كباب انواع موجودات جنبنده روي زمين است كه به سيخ كشيده ميشود.همه چيز در بساط اين دستفروش ها پيدا ميشود از سوسك،عقرب و هزارپا گرفته تا انواع معمول تر مثل سيرابي،جگر و ... كه روي آتش كباب ميشوند!با كمي تحقيق ميفهميد كه تا چند سال پيش كباب گربه و سگ هم در اين خيابان يافت ميشد.اين خبر را براي كساني نوشتم كه به جهانگردي علاقه دارند.اگر رفتيد اونجا و كباب خورديد و بعد ديديد حالتون يه جوري شد نگيد ما خبر نداشتيم.با اين حال ميدونيم كه افرادي هم به اين تذكرات توجه نمي كنند،به چند دليل: مورد اول-بعضي مي خواهند با كباب گربه خوردن ثابت كنند خيلي شجاع هستند مثلا اين طوري: اصغر آقا و اكبر آقا سر چهار راه باهم دعواشون شده.اكبر آقا:مرد حسابي چه خبرته؟قكر كردي خيلي قلدري؟من تازه از چين برگشتم،اونجا كباب سگ و گربه رو هم خوردم تو كه عددي نيستي! --------- مورد دوم: بعضي ها با خوردن كباب گربه ميخواهند ثابت كنند كه خيلي پولدار هستند. مثلا اين طوري : شمسي خانم در مهماني يك گوشه سفره نشسته است.او مي گويد: من جديدا گرسنه كه ميشم از توي دلم به جاي صداي غار و غور صداي ميو ميو مياد.نه اينكه يه بار كباب گربه خوردم شكمم عادت كرده.ديگه كباب معمولي از گلوم پايين نميره! شما ايراني ها چطور كباب بره ميخورين؟برين چين ببينين چه خبره،من يه پام چينه و يه پام ايران.بعضي روزا كه هوس كباب ميكنم ميرم بليط ميگيرم يه كباب گربه ميخورم و برميگردم!

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, :: 8:36 :: توسط : Ramin TNT

حالا كه با تو بودن مثل خوابه.جاي ماه تو شبها غصه مي تابه.مي خواستم دستات رو كشيدي و رفتي.نميدونم دلت گرفته بود از چي.واسه با تو بودن خيلي ديره.حواست اين روزا يه جايي گيره.دل تو مي تونست پيش من باشه.خودش نخواست،رفت كه تنها شه.لحظه لحظه هات رفته از يادم.حتي نذاشتي من بگم دوست دارم.ميدونم كه پشيمون ميشي آخر.تو كه عشق منو نكردي باور.حالا كه بازم بي قرارم.حس ميكنم ميخوام باشي كنارم.حالا كه گاهي اشتباهي.بهت ميگم همه دنيامي.حالا كه غمها مثل آواره.اگه بين من و تو حالا ديواره.حالا كه ياد خــــــــــــــــــــــــــاطـــــــــــــراتـــــــــــــت منو يه لحظه هم تنها نمي ذاره.لحظـــــــــــــه لحظـــــــــــــه هات رفته از يادم.حتي نذاشتـــــــــــــي من بگم دوســـــــــــــت دارم.ميدونم كه پشيمون ميشي آخر.تو كه عشق منـــــــــــــو نكـــــــــــــردي بـــــــــــــاور.

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:, :: 12:38 :: توسط : Ramin TNT

گريه م رو تو نميبيني.حالم رو تو نميدوني.تو نخواستي نتونستي كه يه هم نفس بموني.هرچي كه به سرم اومد خيلي ساده به تو گفتم.حتي گفتم كمكم كن من دارم از پا مي افتم.اما تو منو شكستي.دل به يه غريبه بستي.اما تو ازم بريدي.اشك چشمام رو نديدي.جلو چشم آسمون جاي دل جاي دعا.تورو نفرين ميكنم واگذارت به خدا.به همين تنگ غروب ،به همين وقت عزيز.واگذارت به خدا،همه چي رو دور بريز.ميخام كه نفرينت كنم به درد من دچار بشي.اسير دست بي وفا،رسواي روزگار بشي.حالا كه دوست دارم هام به دل تو نمي شينه.حالا كه دل رو شكستي خواسته م از خدا همينه:جلو چشم آسمون جاي دل جاي دعا.تورو نفـــــــــــــريـــــــــــــن ميكنم واگـــــــــــــذارت به خــــــــــــــــــــــــــدا.به همين تنـــــــــــــگ غروب ،به همين وقـــــــــــــت عـــــــــــــزيـــــــــــــز.واگذارت به خـــــــــــــدا،همـــــــــــــه چـــــــــــــي رو دور بـــــــــــــريـــــــــــــز ...

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:, :: 12:35 :: توسط : Ramin TNT

وقتي گفتي نه،فكرم كجاها كه نرفت.واسه برگشتت دعاها كه نكرد.ميدونم ميدوني من تو رو ميخاستم.همه عشق و جوونيمو به پات ميذاشتم.ميدونستي كه جونمو ميدم واست ارزون.روزگار بي وفا و تو بي وفاتر از اون.كاشكي اينم مي فهميدي رفتي بي تو سخته.شب و روز و تنهاييم بي تو پر درده.هنوز به ياد تو منم از ياد تو رفتم.دوست دارم گفتنات تو ذهنمه برگرد.رفيق و مونسم بودي تو لحظه هاي بي كسي.حالا غريبه م برات،به داد من نمي رسي.نفرين من به راه اون كسي كه دستاتو گرفت.فاصله بين ما شد ،رفيق شبهامو گرفت.چرا چشاتو بستي و رفتي تو بي من.شكستي قلبمو وقتي گفتي نـــــــــــــه

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:, :: 12:33 :: توسط : Ramin TNT

حيف وقتي كه براي تو گذاشتم.حيف غصه اي كه خوردم چون ازت خبر نداشتم.حيف اون روزا كه كلي ناز چشمات رو كشيدم.حيف شوقي كه تو گفتي داره اما من نديدم.حيف حرفاي قشنگي كه براي تو نوشتم.حيف رويام كه واسه تو از قشنگي هاش گذشتم.حيف شبهاي كه نشستم با خيالت زير مهتاب.حيف وقتي كه تلف شد واسه ديدن تو توي خواب.حيف باوفاي من.حيف عشق و اعتمادم.حيف اون دسته گلي كه توي پاييز به تو دادم.حيف فرصتهاي نقلم.حيف عمرم و دقيقه م.حيف هرچي به تو گفتم.راست راستي حيف سليقه م.حيف اشكايي كه ريختم واسه تو دم سپيده.حيف احساس طلاييم،حيف اون عشق و عقيده.حيف خوشحاليم تو روزي كه ميگن تولدت بود.حيف عاشقيم كه گفتي اولش كار خودت بود.حيف اون قسم ها كه به اسم تو نخوردم.حيف نازي كه كشيدم چون كه طاقت نياوردم.حيف اونكه دائم عاشقم بود توي رويا.حيف كه تو از راه رسيدي و اونو دادمش به دريا.حيف چيزي كه ندارم.حيف ذوقي كه نكردي.حيف گرماي دستم كه سپردمش به سردي.حيف قلبم كه يه روزي دادمش دستت امانت.حيف اعتماد اون روز.حيف واژه خيانت.حيف اون شبي كه گفتم پيش تو كمه ستاره.حيف اون حرفايي كه زدي گفتم اشكالي نداره.حيف چشم هايي كه گفتم به تو با لبهاي خندون.حيف آرزوي ديدار،با تو موندن زير بارون.

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:, :: 12:31 :: توسط : Ramin TNT

ما كه رفتيم ولي يادت باشه ديوونه بوديم.واسه تو يه عمر اسير تو كنج اين خونه بوديم.ما كه رفتيم تو بمون با اونكه دوستش داري.با اونكه پنهوني سر روي شونه ش ميذاري.ما كه رفتيم ولي اين رسم وفاداري نبود.قصه چشماي تو واسه ما تكراري نبود.ما كه رفتيم حالا تو مي موني و عشق جديد.ميدونم چند روز ديگه ميشنوم جدا شديد.ما كه رفتيم ولي مزد دستاي ما اين نبود.دل ما لايق اينكه بندازيش زمين نبود.ما كه رفتيم وليكن قدرتو دونسته بوديم.بيشتر هم خواسته بوديم ولي نتونسته بوديم.ما كه رفتيم تو دل بده دست ديگري.به قول حافظ ماهم داريم يه يار سفري.ما كه رفتيم تو بمون زير نگاه عاشقش.آرزوم اينه فقط تلف نشه دقايقش.ما كه رفتيم تو برو دنبال طالع خودت.ببينم كه سال ديگه كي مياد تولدت.ما كه رفتيم تو بمون با اونكه از راه اومده.اونكه با اومدنش خنجر به قلب مازده.ما كه رفتيم دل نديم به عشق كاغذي.لااقل ميومدي پيشم واسه خداحافظي.

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:, :: 12:28 :: توسط : Ramin TNT

اي كه تو گفتي به اسم من كسي رو نداري.ديگه آدم شدي و به من نيازي نداري.فكر نكن دنيا همينطور ميمونه به كام تو.من كه رفتم خط زدم خط سياه رو نام تو.چي خيال كردي منو ول كردي تو دستاي باد.چجوري دلت اومد عشقمون رو بردي ز ياد.مگه تو بويي نبردي از مرام و معرفت.رفتي و منو فروختي به غريبه عاقبت.عاقبت رفتي به غريبه دادي دستتو.من كه خوبي اوردم هميشه در وصف تو.بدون كه اين نبود رسم عشقه ما.ازت سيرم و بدون ديگه بسه اشتباه.آره استعفا ميدم ديگه از عشق تو.چونكه تشنه نيستم ديگه واسه عشق تو.تو ميگفتي تا ابد مي مونم كنار تو.تو دروغ ميگفتي اينو خوندم از نگاه تو.صداي تو،نگاه تو واسه من همه چي بود.اما با رفتنت واسه من همه چي سوخت.ميخوام اين فكر تو رو از تو سرم بيرون كنم.خونه اي كه ساخته بوديم توي دل ويرون كنم.ميدونم يه روز ميشه بياي سر حرفاي من.اما اون روز ديگـــــــــــــه ديــــــــــــــــــــــــــره تو ديگه مـــــــــــــردي واســـــــــــــه مـــــــــــــن.چي خيال كردي منو ول كردي تو دستاي باد.چجوري دلت اومد عشقمون رو بردي ز ياد.مگه تو بويي نبردي از مرام و معرفت.رفتي منـــــــــــــو فروختـــــــــــــي به غريـــــــــــــبـــــــــــــه عاقبـــــــــــــت.

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:, :: 12:20 :: توسط : Ramin TNT

از بچگي بزرگ شدم تنها و سركش.هر كي منو ميديد ميگفت تنهائه قلبش.روزگارم سخت بود اعتمادم رو سلب كرد.تا اينكه تو رو ديدم گفتي بمون برگرد.ته صدات غم بود و جاذبه من شد.توي ذهنم حك شد خاطره اي از تو.حس خوبي بود گفتي پيش توأم تا ابد.مثل دودي دور شدي،پيش خودم باختم من.از همه دنيا و بي خبر از توأم.از همه دنيا تو بي خبر از خودم.كاشكي ميدونستم يه روز احتمالا بد ميشي.از من و عشقم و اعتمادم رد ميشي.دردسر عاشقي از خوشكلي بيشتره.عاشق ساده، خوراكش زهرماره شش سره.با تو بودن بدتر از تنها موندنه.تنهايي بهتر از با هركسي بودنه.حيف من و عشق پاكم كه پاي تو مونديم.اشتباه كردي و ما جاي تو سوختيم.لياقتت پايينه و ادعات بالائه.فكر ميكني دادن دل صادرات كالائه.خواستي زير سايه م باشي برو هوا ابريه.ما اينجوري راحت تريم،بگم ايراد از كيه.هردو عاشق بوديم يادته يه وقتي.من پات موندم و تو بودي كه رفتي.خوب بودي نميدونم!انگار من بدم.من بدم عشق تو از سرم خط زدم.حدس ميزنم بغض داري،عيب نداره اشكه.از گوشه چشم بره رفته كه رفته.حالا جام خاليه و ناممه دستته.از من هميني كه دستته بسته!

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:, :: 12:17 :: توسط : Ramin TNT

خواب ديدم از تو دور شدم،واي كه عجب خواب بدي.گفتم بيا با هم بريم،گفتي كه راهو بلدي.هرچي صدات كردم نرو اما به جايي نرسيد.يكي يه جا فرياد مي زد:ديوونه از قفس پريد.صبح كه رسيد بيدارم شدم،ديدم يه نامه روي در.نوشته بودي كه سلام مدتي رو ميرم سفر.بغضي نشست توي گلوم،خوابم يا اين حقيقته.بازم صدات كردم ولي ديدم سكوت جوابته.گفتم كه شايد اين سفر تموم ميشه همين روزا.دوباره باز مي بينمش،چه خوش خيال بودم خدا.ساعت و لحظه هام گذشت،چشام به كوچه خيره بود.من منتظر بودم بياد،خيلي دلـــــــــــــم تـــــــــــــنـــــــــــــگ شـــــــــــــده بود.روزا مثل ديوونه ها،پرسه زنون تو كوچه ها.شبا يه گوشه از اتاق،گريه و آه بيصدا.مثل همون خواب سياه،رفت و منو تنها گذاشت.گفتن اين قصه تلخ ارزش خوندن رو كه داشت

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:, :: 12:10 :: توسط : Ramin TNT

توي اين نامه آخر واسه من نوشته بودي.واسه اين قلب عاشق تو مثل فرشته بودي.تو نوشتي اگه دوريم تو دل هم خونه داريم.هر جاي دنيا كه باشيم عشق رو ياد هم مياريم.كار از اين حرفا گذشته،تو ديگه برنميگردي.از همون لحظه بريدي كه خداحافظي كردي.تو بگو با چه اميدي چشم به راه تو بمونم.وقتي كه از توي چشمات ته قصه رو ميخونم.اگه دل بريدي از من، دل من اما باهاته.رفتنت منو سوزونده،نوبت خاطره هاته.ميدونم تموم حرفات ناز مهربون بهونه ست.كاش مي ديدي‎ ‎كه هميشه عشق تو چراغ خونه ست.كاشكي حرفاي تو راست بود،كاشكي رفتنت سراب بود.عمر عشق سر نميومد،تموم قصه يه خواب بود.كار از ايـــــــــــــن حـــــــــــــرفـــــــــــــا گذشـــــــــــــته،تو ديگه برنميـــــــــــــگردي.از همون لحظه بريدي كه خداحافظي كردي.تو بگو با چه اميدي چشم به راه تو بمونم.وقتي كه از توي چشـــــــــــــمات ته قصه رو ميخونم ...

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:, :: 12:7 :: توسط : Ramin TNT

هركي اومد تو زندگيم مي بردمش تو آسمون،امروز ميشد رفيق راه و فردا واسم بلاي جون.نميشه قلب عاشق رو به دست هركسي سپرد! نميدونم بد مياورد يا چوب سادگيش رو خورد؟هرچي كه به سرم اومد تقصير هيچكسي نبود!هرچي كه بود پاي خودم تو قصه هام كسي نبود.هيچكسي عاشقم نشد، هيشكي سراغم نيومد،جواب كار خودمه هرچي بلا سرم اومد.تقصير هيچكسي نبود هرچي كه بود به پاي من!فقط تو بعد از اين نيا ميون لحظه هاي من.رفاقتت مال خودت،منت نذار رو سر من.اون قصه ها تموم شدن ديگه نيا دوروبرم!

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:, :: 12:0 :: توسط : Ramin TNT

1-To fall in love‏‎*‎**** 2-to laugh until it hurts your stomach ***** 3-to find miles by the thousands when you return from a vacation ***** 4-to listen to your favorite song in the radio ***** 5-to go to bed and listen while it rains outside ***** 6-to clear your last exam! ***** 7-to find mony in a pant that you haven't used since last year! ***** 8-to laugh at your self looking at mirror, making face! ***** 9-calls at mindnight that last for hours ***** 10-to laught without reason ***** 11-to accidentally hear somebody say something good about you! ***** 12-to wake up and realize it is still possible to sleep for a couple of hours! ***** 13-to hear a song that makes you remmeber a special person ***** 14- to watch the sunset from the hill top! ***** 15-to make new friend ***** 16-to have somebody tell you that he/she loves you! ***** 17-to take an evening walk along the beach! ***** 18- to laugh ... laugh and laugh ..... remmebering stupid things done with stupid friends! *********************************** these are the best moments of life,let us learn to cherish them.‏ ‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏= 1‏ عاشق بشي ***** 2 آنقدر بخندي كه دل درد بگيري ***** 3 بعد از اينكه از سفر برگشتي ببيني هزار تا نامه داري! ***** 4 به آهنگ مورد علاقه ات از راديو گوش بدي! ***** 5 به رختخواب بري و به صداي بارش بارون گوش بدي ***** 6 آخرين امتحانت رو پاس كني ***** 7 توي شلواري كه توي سال گذشته ازش استفاده نميكردي پول پيدا كني! ***** 8 براي خودت تو آينه شكلك دربياري و بهش بخندي! ***** 9 تلفن نيمه شب داشته باشي و ساعتها طول بكشه ***** 10 بدون دليل بخندي! ***** 11 بطور تصادفي بشنوي كه كسي از شما تعريف ميكنه! ***** 12 از خواب پاشي و ببيني كه هنوز چند ساعت ميتوني بخوابي ***** 13 به آهنگي گوش بدي كه شخص خاصي رو به يادت مياره ***** 14 از بالاي تپه به غروب خورشيد نگاه كني ***** 15 دوستان جديد پيدا كني ***** 16 يكي رو داشته باشي كه بدوني دوست داره ***** 17 عصر كه شد كنار ساحل قدم بزني ***** 18 يادت بياري كه دوستاي احمقت چه كارهاي احمقانه اي كردند و بخندي و بخندي و ..... باز هم بخندي! ***************************** اينها بهترين لحظات زندگي هستند،بياييد قدرشان را بدانيم‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏‏=‏

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:, :: 19:45 :: توسط : Ramin TNT

تعمير از يك بناي مهم به صورت مناقصه مطرح شد.در اين مناقصه يك پيمانكار آمريكايي،يك پيمانكار مكزيكي و يك پيمانكار ايراني حضور داشتند.پيمانكار آمريكايي پس از مشاهده بنا و بررسي هزينه،مبلغ پيشنهادي خود را 900 دلار اعلام كرد.مسئول بنا دليل قيمت گذاري اش را پرسيد و وي در پاسخ گفت: 400 دلار بابت تهيه مواد اوليه+ 400 دلار بابت دستمزد كارگران و 100 دلار استفاده بنده. پيمانكار مكزيكي هم پس از بازديد بنا و بررسي هزينه ها،مبلغ پيشنهادي خود را 700 دلار اعلام كرد: 300 دلار بابت تهيه مواد اوليه+ 300 دلار بابت دستمزد كارگران و 100 دلار استفاده بنده. اما نوبت به پيمانكار ايراني كه رسيد بدون بازديد بنا و محاسبه،در گوش مسئول بنا گفت : مبلغ پيشنهادي من 2700 دلار است! مسئول بنا با عصبانيت گفت: تو ديوانه شده اي!چرا 2700 دلار؟ پيمانكار ايراني در كمال خونسردي در گوشش گفت: آرام باش ... 1000 دلار براي تو + 1000 دلار براي من و انجام كار هم با پيمانكار مكزيكي!!! و پيمانكار ايراني در مناقصه برنده شد.

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 22 تير 1390برچسب:مناقصه, :: 11:30 :: توسط : Ramin TNT

( ﻃﻔﺎ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺳﻮﺍﻻﺕ ﺭﺍ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﻫﯿﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺒﯿﻨﯿﻦ.... ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﻫﻢ ﮔﻮﻝ ﻧﺰﻧﯿﺪ... ﺍﻣﺎ ﺳﺌﻮﺍﻻﺕ!! ﻣﺴﺌﻠﻪ1-ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﯾﮏ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺑﺮﻗﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ.ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺍﻭﻝ 6ﻧﻔﺮ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ،ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺩﻭﻡ3ﻧﻔﺮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﭘﻨﺞ ﻧﻔﺮ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻣﺴﺌﻠﻪ2-ﭘﻨﺞ ﮐﻼﻍ ﺭﻭﯼ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ،3ﺗﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺷﺮﻑ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻫﺴﺘﻨﺪ.ﺣﺎﻝ ﭼﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﮐﻼﻍ ﺭﻭﯼ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ؟ ﻣﺴﺌﻠﻪ3-ﭼﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻧﻮﻉ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﮐﺸﺘﯽ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﺮﺩﻩ ﺷﺪ؟ ﻣﺴﺌﻠﻪ4-ﺷﯿﺐ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ ﺷﯿﺮﻭﺍﻧﯽ ﺷﮑﻠﯽ،ﺷﺼﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ30ﺩﺭﺟﻪ ﺍﺳﺖ. ﺧﺮﻭﺳﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ ﺗﺨﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.ﺗﺨﻢ ﺑﻪ ﮐﺪﺍﻡ ﺳﻤﺖ ﭘﺮﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟ ﻣﺴﺌﻠﻪ5-ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺍﺳﺖ. ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﺩﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺮﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺳﻘﻮﻁ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،ﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﺠﺎ ﺩﻓﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ؟ ﻣﺴﺌﻠﻪ6-ﻣﻦ ﺩﻭ ﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ﮐﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﺶ30ﺗﻮﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.ﺍﻣﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ25ﺗﻮﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ.ﭼﻄﻮﺭ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﺎ ========= ============ ========= ========= ﻣﺴﺌﻠﻪ1-ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻫﻢ ﺳﻦ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﺷﺪ.ﭼﻮﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻭﻝ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 21:4 :: توسط : Ramin TNT

ﻣﺮﮐﺰ:ﭼﻪ ﻧﻮﻉ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﯼ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟ ﻣﺸﺘﺮﯼ:ﯾﮏ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﺳﻔﯿﺪ… ﻣﺮﮐﺰ:ﺭﻭﯼ ﺁﯾﮑﻦMy Computerﺩﺭ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﺻﻔﺤﻪ ﮐﻠﯿﮏ ﮐﻦ.ﻣﺸﺘﺮﯼ: ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﺷﻤﺎ ﯾﺎ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﻣﻦ؟ ﻣﺸﺘﺮﯼ:ﺳﻼﻡ،ﻋﺼﺮﺗﻮﻥ ﺑﺨﯿﺮ،ﻣﻦ ﻣﺎﺭﺗﺎ ﻫﺴﺘﻢ،ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﭘﺮﯾﻨﺖ ﺑﮕﯿﺮﻡ. ﻫﺮ ﺩﻓﻌﻪ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻣﯿﮕﻪ:“ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﭘﺮﯾﻨﺘﺮ ﺭﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻢ”ﻣﻦ ﺣﺘﯽ ﭘﺮﯾﻨﺘﺮ ﺭﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ،ﺍﻣﺎ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﭘﯿﺪﺍﺵ ﮐﻨﻪ… ﻣﺮﮐﺰ:ﺭﻣﺰ ﻋﺒﻮﺭ ﺷﻤﺎ ﺣﺮﻑ ﮐﻮﭼﮏa ﻣﺜﻞapple،ﻭ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﺭﮒVﻣﺜﻞ Victor،ﻭ ﻋﺪﺩ7ﻫﺴﺖ.ﻣﺸﺘﺮﯼ:o:

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 20:42 :: توسط : Ramin TNT

غضنفر جان سلام!ما اينجا حالمان خوب است اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد.اين نامه را من ميگويم و جعفر كفاش برايت مينويسد.به جعفر كفاش گفتم اين غضنفر ما تا كلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آرام نامه را بنويس تا پسرم راحت نامه را بخواند و عقب نماند.آب و هواي اينجا خيلي خوب نيست.همين هفته پيش دو بار بارون اومد كه اوليش 4 روز و دوميش 3 روز طول كشيد ولي اين هفته دوميش بيشتر از اوليش طول كشيد! غضنفر جان آن كت و شلوار نارنجيه كه ميخواستي را مجبور شدم جدا جدا برايت پست كنم،آن دكمه هاي فلزي پاكت را سنگين ميكرد ولي نگران نباش دكمه ها را جدا كردم و جداگانه در يك كارتن مقوايي برايت فرستادم.ببخشيد معطل شديد آخه جعفر كفاش رفته بود دستشويي حالا برگشت.ديروز خواهرت را بردم كلاس شنا.گفتن كه فقط اجازه دارن مايو يه تيكه بپوشن ،اين دختره هم كه يك مايو دو تيكه بيشتر نداره.بهش گفتم ننه من كه عقلم نميرسه ،خودت تصميم بگير كدوم رو نپوشي! اون يكي خواهرت هم امروز صبح فارغ شد.هنوز نميدونم بچه اش دختره يا پسر.فهميدم بهت خبر ميدم كه بدوني به سلامتي عمو شدي يا دايي! همين ديگه خبر جديدي نيست. قربانت :مادرت. راستي: غضنفر ميخواستم پول برات پست كنم ولي وقتي يادم آمد كه اين نامه را برايت پست كرده بودم!

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 2 خرداد 1390برچسب:, :: 14:50 :: توسط : Ramin TNT

الكتريسين:خب حالا روشنش كن +++++++++ انسان عصر حجر:فكر ميكني داخل اين غار چيه ++++++++ بيمار: مطمئنيد كه اين آمپول بيخطره ++++++++ پزشك:راستش تشخيص اوليه ام صحيح نبود،بيماريتون لاعلاجه‎!‎ ++++++++ پليس: شش بار شليك كرده ،ديگه گلوله نداره ++++++++ جلاد:اي بابا، باز تيغ گيوتين گير كرده ++++++++ جهانگرد در آمازون:اين نوع مار رو ميشناسم سمي نيست! ++++++++ خبرنگار:بله سيل داره به طرفمون مياد ++++++++ چترباز:پس چترم كو؟ ++++++++ خلبان : ببينم چرخها باز شدند يا نه ؟ ++++++++ داور فوتبال:نخير آفسايد نبود ++++++++ شكارچي:مامانت كو كوچولو؟ ++++++++ غواص:نه اين طرفها كوسه وجود نداره ++++++++ قصاب:اون چاقو بزرگه رو بنداز ++++++++ كارآگاه خصوصي: قضيه روشنه شما قاتل هستيد ++++++++ كوهنورد:طناب رو محكم بگيري ها ++++++++ گروگان:من كه ميدونم تو عرضه شليك كردن نداري ++++++++ ملوان:من چه ميدونستم بايد شنا بلد باشم ++++++++ ملوان زير دريايي:عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم ++++++++ نارنجك انداز:گفتي تا چند بشمرم؟

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 2 خرداد 1390برچسب:, :: 14:49 :: توسط : Ramin TNT

آيا تابحال به آرم كوكا كولا توجه كرده ايد؟شايد در نگاه اول هيچ مشكلي در آن مشاهده نكنيد ولي با كمي دقت مي بينيد كه گرافيستها و طراح هاي صهيونيست با دقت و ظرافت بيش از اندازه در طراحي آن اسلام ستيزي خود را به وضوح نشان داده اند! شما با واژگون كردن آرم كوكا كولا و يا مشاهده آرم در آينه كلمه *لا محمد لا مكه* را خواهيد ديد! صهيونيست ها بزرگترين سهامداران شركتهاي نوشابه سازي در جهان اند :كوكا كولا،پپسي كولا،فانتا و سون آپ و ... .در بسياري از ايالتهاي آمريكا مأمورين پليس راه دو گالن كوكا كولا در صندوق عقب ماشين خود دارند تا در صورت تصادف،خون را به كمك آن از سطح جاده پاك كنند.حال اگر تكه اي گوشت گاو در يك ظرف محتوي كوكاكولا قرار دهيد ،پس از دو روز ناپديد ميشود! براي تميز كردن چيني هاي بهداشتي،يك قوطي كوكاكولا را داخل كاسه توالت ريخته و يك ساعت صبر كنيد و سپس با آب پرفشار بشوييد اسيد سيتريك موجود در كوكاكولا لكه ها را سطوح چيني بسيار خوب پاك ميكند.براي برطرف كردن زنگ از سپر آب كرم كاري اتومبيل ،سپر را با يك تكه الومينيوم مچاله شده آغشته شده به كوكا كولا بساييد و نتيجه مطلوب را مشاهده كنيد.براي تميز كردن فساد قطبهاي باطري اتومبيل يك قوطي كوكاكولا رو قطبها خالي كنيد تا با غليان كردن آن را تميز كند.براي شل كردن پيچ و مهره هاي زنگ زده،تكه اي پارچه كه در كوكاكولا خيس شده باشد را چند دقيقه روي پيچ و مهره قرار دهيد.براي پاك كردن چربي از روي لباسها،يك قوطي كوكاكولا داخل ماشين لباس شويي خالي كنيد و پودر لباس شويي را اضافه كنيد و ماشين را روي دور عادي روشن كنيد و شاهد نتيجه مطلوب باشيد.ماد موثر كوكاكولا اسيد فسفريك ميزان اسيدي بودنش برابر 2،8 است.اسيد فسفريك ناخن را در مدت 4 روز حل ميكند،همچنين كلسيم را از سطح استخوانها مي زدايد و عامل اصلي پوكي استخوان است.براي حمل محلول كوكاكولا كاميونها بايد از علامتهاي ويژه "مواد خطرناك" كه براي حمل مواد به شدت خورنده در نظر گرفته شده است استفاده نمايند.توزيع كنندگان اصلي كوكاكولا بيش از 20 سال است كه از كوكاكولا براي تميزكردن موتور كاميونهاي خود استفاده ميكنند.با اينكه نبايد از فوايد كوكاكولا غافل شد اما به نظر من اين نوشابه براي نوشيدن ساخته نشده است.

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 2 خرداد 1390برچسب:, :: 14:46 :: توسط : Ramin TNT

كوهنوردي بود كه ميخواست به قله بلندي صعود كند.پس از سالها تمرين و آمادگي سفرش را آغاز كرد.به صعودش ادامه داد تا اينكه هوا كاملا تاريك شد.بجز تاريكي هيچ چيز ديده نمي شد.سياهي شب همه جارا پوشانده بود و مرد نميتوانست چيزي ببيند حتي ماه و ستاره ها پشت انبوهي از ابر پنهان شده بودند.كوهنورد همانطور كه داشت بالا ميرفت در حالي كه چيزي به فتح قله نمانده بود،ناگاه لغزيد و با سرعت هرچه تمام تر سقوط كرد.سقوط همچنان ادامه داشت و او فكر ميكرد چقدر به مرگ نزديك شده است كه ناگهان دنباله طنابي كه به دور كمرش حلقه خورده بود بين شاخه هاي درختي در شيب كوه گير كرد و مانع از سقوط كاملش شد.در آن لحظات سخت كه هيچ اميدي نداشت از ته دل فرياد زد:خدايا كمكم كن!ندايي از آسمان پاسخ داد:از من چه ميخواهي؟ -نجاتم بده خداي من! -آيا به من ايمان داري؟ -آري هميشه به تو ايمان داشته ام! -پس طناب دور كمرت را باز كن! كوهنورد وحشت كرد.باز كردن طناب يعني سقوط از كيلومترها ارتفاع. -خدايا نميتوانم! خدا گفت:آيا به گفته من ايمان نداري؟ كوهنورد گفت : خدايا نميتوانم،نميتوانم. روز بعد گروه نجات گزارش داد كه جسد منجمد شده يك كوهنورد در حالي پيدا شد كه طنابي به دور كمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمين فاصله داشت!

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:32 :: توسط : Ramin TNT

دانشجويي كه سال آخر دانشكده خود را ميگذراند به خاطر پروژه اي كه انجام داده بود جايزه اول را گرفت. او در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستي مبني بر كنترل سخت يا حذف ماده شيميايي *دي هيدروژن مونوكسيد* توسط دولت را امضا كنند و براي اين درخواست دلايل زير را عنوان كرده بود: *مقدار زياد آن باعث تعرق زياد و استفراغ ميشود -* يك عنصر اصلي باران اسيدي است -*وقتي به حالت گاز در مي آيد بسيار سوزاننده است -*استشناق تصادفي آن باعت مرگ فرد ميشود -*باعث فرسايش اجسام ميشود -*حتي روي ترمز اتومبيل ها اثر منفي ميگذارد -*حتي در تومورهاي سرطاني يافت شده است. از 50 نفر فوق،43 نفر دادخواست را امضا كردند.6 نفر به طور كلي علاقه اي نشان ندادند و اما فقط يك نفر ميدانست كه ماده شيميايي *دي هيدروژن مونوكسيد* در واقع همان آب است! عنوان پروژه دانشجوي فوق *ما چقدر زود باور هستيم* بود!

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:30 :: توسط : Ramin TNT

باید به 35 كیلومتری شهرستان كازرون سفر کنید تا بتوانید بقایای تنها کاروانسرای سنگی ایران را از نزدیک ببینید. کاروانسرایی که اگرچه این روزها در حال تخریب است، اما هنوز هم می توان ردپای تاریخی هزارساله را در آن دید. ساخت کاروانسرای میان کتل را به دوران صفویه نسبت می دهند. دورانی که تحول و تنوع در ساخت بناهای ایرانی راه پیدا کرد و همین بهانه ای شد تا در نزدیکی دشت برم کازرون، جایی که این روزها با نام روستای «كتل‌پیرزن» شناخته می شود، تنها کاروانسرای سنگی ایران شکل بگیرد. با این حال این بنا در طول زمان آنقدر آسیب دید که در دوره قاجار «مشیر الملک»، بازرگان معروف فارس، تصمیم به تجدید بنا و مرمت آن گرفت. بومی های منطقه، کاروانسرای میان کتل را به نام «کاروانسرای شاه عباسی» می شناسند که به نظر می رسد این نام اشاره به کاروانسراهایی داشته باشد که شاه عباس صفوی در سراسر کشور ساخته است. این کاروانسرای 3500متر مربعی، پلانی ذوزنقه شکل دارد که ابعاد آن در اضلاع مختلف متفاوت است و مثل بیشتر کاروانسراهای کوهستانی، تنها یک ورودی برای آن در نظر گرفته شده تا امنیت بیشتری در کاروانسرا برقرار باشد. این ورودی در ضلع جنوبی بنا قرار گرفته و در قسمت جنوب‌غربی آن، یعنی درست در مجاورت در ورودی، یک برجك نگهبانی به چشم می خورد که مشرف به دشت ساخته شده است. کاروانسرای میان کتل معماری چهارایوانی با حیاط مركزی دارد و در بخش شرقی و غربی آن دو حجره بزرگ و 2حجره‌ی كوچك به چشم می خورد. در قسمت شمالی و جنوبی بنا هم چهار حجره كوچك وجود دارد که در قسمت جنوب شرقی به اصطبل می رسد و این اصطبل از طریق دالانی وسیع به در ورودی منتهی می‌شود. آب‌انبار کاروانسرا را هم می توانید در ضلع شمالی آن ببینید كه در کنار حوضچه‌ای تمام سنگی قرار دارد. اما شاید چیزی که بیشتر از همه توجهتان را جلب کند، بنایی باشد که در قسمت جنوب‌شرقی کاروانسرا ساخته شده است. جایی که دیواره‌های آن از سنگ مالون درست شده و اگرچه بخش زیادی از آن فرو ریخته است، اما هنوز هم می توان تزئینات و مصالح خاص بنا را از لا به لای ویرانه ها دید. این بنا که مشرف به دشت‌برم است، به احتمال زیاد به عنوان بهارخواب مورد استفاده قرار می‌گرفته است. اما این تنها جایی نیست که سنگ مالون را به چشم می بینید. سنگ مالون وجه اشتراک تمام طاقچه‌ها، نمای بیرونی و داخلی، ناودان ها و ورودی هاست که به عنوان تزئین بنا مورد استفاده قرار گرفته است. چطور برسیم؟ كاروانسرای میان‌كتل در مسیر جاده قدیم كازرون‌ ـ‌ شیراز قرار دارد و در زمان نادرشاه افشار که بندر بوشهر به عنوان یك بندر نظامی رونق گرفته بود، یکی از مقرهای اصلی حاکمیت به حساب می آمد. برای دیدن کاروانسرای میان کتل باید به 35 کیلومتری شهرستان کازرون سفر کنید و راهی منطقه ای به نام «دشت برم» شوید. پنج کیلومتر پس از روستایی با همین نام، میان کتل بر بلندای یک تپه مشرف به دشت انتظار شما را می کشد!

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:29 :: توسط : Ramin TNT

قسم به نگاهت به چهره ي نابت به ان صف مژگان به چشم سیاهت كه تیر بلا را نشانه منم قسم به بلایی كه از تو كشیدم به عهد وفایی كه از تو ندیدم بر اتش عشقت زبانه منم نیامد زسوي توام خبري نداري تو بر حال من نظري شكایت برم از تو پیش خدا تو را خاطر افتاده با دگري شبم تیره گون شد دل از غصه خون شد نصیب جنون شد به خاطرتو جفایت كشیدم وفایت ندیدنم چه ها نشنیدم به خاطر تو

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:28 :: توسط : Ramin TNT

فال فنجان واژگون شده قهوه مرا بر روي میز باز تكان داد با ادا یك لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام آرام و سرد گفت : كه در طالع شما، قلبم تپید ٬ باز عرق روي صورتم گفتم بگو ٬ مسافر من میرسد؟ و یا ... با چشم هاي خیره به فنجان نگاه كرد گفتم چه شده ؟سكوت بود و تكرار لحظه ها آخر شروع كرد به تفسیر فال من با سر اشاره كرد كه نزدیك تر بیا اینجا فقط دو خط موازي نشسته است یعنی دو فرد دلشده تا ابد جدا انگار بی امان به سرم ضربه می زدند یعنی كه هیچ وقت نمی آید او خدا؟ گفتم درست نیست از اول نگاه كن فریاد زد: بفهم،رها كرده او تو را

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:24 :: توسط : Ramin TNT

به‌نام خداوند مردآفرین كه بر حسن صنعش هزار آفرین خدایی كه از گِل مرا خلق كرد چنین عاقل و بالغ و نازنین خدایی كه مردي چو من آفرید و شد نام وي احسن‌الخالقین پس از آفرینش به من هدیه داد مكانی درون بهشت برین خدایی كه از بس مرا خوب ساخت ندارم نیازي به لاك، همچنین رك و ریمل و خط چشم و كرم تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین دماغ و فك و گونه‌ام كار اوست نه كار پزشك و پروتز، همین ! نداده مرا عشوه و مكر و ناز نداده دم مشك من اشك و فین! مرا ساده و بی‌ریا آفرید جدا از حسادت و بی‌خشم و كین زنی از همین سادگی سود برد به من گفت از آن سیب قرمز بچین من ساده چیدم از آن تك‌درخت و دادم به او سیب چون انگبین چو وارد نبودم به دوز و كلك من افتادم از آسمان بر زمین و البته در این مرا پند بود كه اي مرد پاكیزه و مه‌جبین تو حرف زنان را از آن گوش گیر و بیرون بده حرفشان را از این كه زن از همان بدو پیدایش‌ات نشسته مداوم تو را در كمین

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 15:2 :: توسط : Ramin TNT

منم كوروش،شاه جهان،شاه دادگر،شاه بابل،سومر و اكد،پسر كمبوجيه و ... .آنگاه كه بدون جنگ وارد بابل شدم همه مردم گامهاي گامهاي مرا با شادماني پذيرفتند،در بارگاه پادشاهان بابل برتخت شهرياري نشستم،مردوك(خداي بابلي ها)دلهاي پاك مردم را متوجه من كرد زيرا من او را ارجمند و گرامي داشتم.ارتش بزرگ من به آرامي وارد بابل شد نگذاشتم رنج و آزاري به مردم اين سرزمين وارد آيد.برده داري را برانداختم،به بدبختي هاي آنان پايان بخشيدم...من فرمان دادم كه هيچكس از اهالي شهر را از هستي ساقط نكنند،فرمان دادم همه مردم در پرستش خداي خود آزاد باشند و كسي آنان را نيازارد.خداي بزرگ از كردار من خشنود شد ...او بركت و مهربانيش را ارزاني داشت،ما همگي شادمانه و در صلح مقام بلند وي را ستوديم،من همه شهرهاي ويران را از نو ساختم،فرمان دادم تمام نيايشگاههايي كه بسته شده بود بگشايند.همه مردماني را كه پراكنده و آواره شده بودند،به سرزمين خود برگرداندم و خانه هاي ويران آنها را آباد ساختم،باشد كه دلها شاد گردد و هرروز در پيشگاه خداي بزرگ،برايم زندگي بلند خواستار باشند... شهرهاي ويران شده در آنسوي دجله و عبادتگاههاي آنها را خواهم ساخت تا ساكنين آنجا كه به بردگي به بابل آورده شده اند بتوانند به سرزمين خود بازگردند.

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 28 فروردين 1390برچسب:, :: 20:54 :: توسط : Ramin TNT

وقتي كوروش به دنيا آمد پدربزرگ مادري اش اژي دهاك با همه مغان درباري به شور و مشورت پرداخت،چون خوابي ديده بود كه سخت نگرانش كرده بود.بنا به گفته هرودوت : "اژي دهاك خواب ديد كه دخترش ماندانا به جاي فرزند بوته تاكي به دنيا آورد كه شاخ و برگهاي آن سرتاسر خاك آسيا را پوشاند." معبرين رسمي درباري كه از ايشان خواسته شد اين خواب ناخوشايند پادشاه را تعبير كنند.دل و جگر يك قرباني را كه بر طبق آداب و رسوم معمول ذبح شده بود با دقت تمام مورد مطالعه قرار دادند و به ولينعمت خود گفتند كه سلسله او روزهاي شوم و ناهنجاري در پيش خواهد داشت.سپس از تفسير آن خواب نتيجه گرفتند كه فرزندي كه از دختر پادشاه زاده شده است تمامي خاك اسيا را فتح خواهد كرد و قوم ماد را به بندگي خواهد كشاند . هرودوت به گفته مي افزايد: "اژي دهاك بچه را به يكي از بستگان خود كه منسوب به قوم ماد بود و هارپاگ نام داشت سپرد و به او فرمان داد تا بچه را به خانه خويش ببرد و بكشد." كوروش كودك براي كشتن زينت شد و به خانه هارپاگ منتقل گرديد وليكن از آنجا كه آن مرد نميدانست چگونه از اجراي اين فرمان ناخوشايند برآيد،گاوچراني را مأمور انجام اين كار كرد.گاوچران ميتراداتس "مهرداد" نام داشت و در جايي نه چندان دور از اكباتان زندگي ميكرد.هارپاگ وقتي اورا به حضور طلبيد بچه را به دستش داد و به او امر كرد كه وي را در بيابان رها كند، و در اين باره به او گفت : پادشاه ما مرا مأمور كرده است به تو بگويم اگر اين بچه را نكشي خود تو به جاي او به بدترين وضع كشته خواهي شد. مردك اين فرمان را شنيد و خود را ملزم به اطاعت از آن دانست. زوجه گاوچران بدبخت حامله بود و هر روز انتظار وضع حمل خود را ميكشيد.از قضا وقتي فارغ شد كه شوهرش ميرفت تا كوروش را براي كشتن تحويل بگيرد.دوباره قلم را به دست هرودوت بدهم: "وقتي ميتراداتس به خانه بازگشت زنش از او پرسيد كه هارپاگ به چه منظوري احضارش كرده بود.ميتراداتس نيز در جواب تمام داستان را براي زنش تعريف كرد و در آخر اظهار داشت: در بين راه آگاه شدم كه اين بچه،نواده دختري پادشاه خودمان است.زن ميتراداتس از وي خواهش كرد كه از كشتن بچه منصرف شود ولي ميتراداتس به هيچ وجه حاضر نبود درخواست زنش را بپذيرد چون فكر ميكرد هارپاگ حتما جاسوساني به دنبال وي خواهد فرستاد تا ببينند او فرمان ارباب خود را چگونه اجرا ميكند.وقتي زن ديد كه نميتواند شوهرش را به قبول خواهش خود وادار كرد گفت : "حال كه تو جدأ ميخواهي بچه را بكشي پس آنچه به تو ميگويم انجام بده.من در غياب تو بچه اي مرده زاييدم.تو آن بچه كه مرده است را به جاي اين يك در بياباني كه جانواران درنده زياد باشد بگذار.آن وقت ما اين نواده پادشاه را به جاي فرزند خودمان مي پرورانيم." ميتراداتس اين خواهش را پذيرفت و جامه هاي زينتي را به تن كودك مرده كرد و نواده پادشاه را به زنش داد و كودك مرده را در بيابان گذاشت.و اين بود افسانه تولد كوروش.

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 28 فروردين 1390برچسب:, :: 20:52 :: توسط : Ramin TNT

روزي دختري مكزيكي قرام بود براي انجام مأموريتي چند ماهه به سوئد اعزام شود.او از تمامي آشنايان خداحافظي كرد و هنگامي كه نوبت به خداحافظي از نامزدش رسيد كه نامش الكس بود، به قولأ تريپ عاشقونه برداشت و كلي با هم حرفهاي عاشقانه زدند و به هم قول دادند كه تا آخر عمر با هم باشن و به هم ديگر خيانت نكنند.خلاصه سرتون رو درد نيارم، دختر خانم يا همون ماريا با دلي لبريز از عشق عازم مأموريت به سوئد ميشود.پس از چند ماه نامه اي از الكس به دست ماريا ميرسد با اين مضمون : مارياي عزيزم،اميدوارم كه در سوئد به تو خوش گذشته باشد.من بايد بگويم كه در اين مدت بارها به تو خيانت كرده ام و خودت ميداني كه نه تو و نه من لايق چنين وضعي نيستيم،لطفا مرا ببخش و عكسي را كه به تو داده بودم برايم پس بفرست. با تشكر:الكس. ماريا هم از تمام همكاران و دوستانش خواست كه عكسي از برادر و يا پسرشان را به او بدهند و آنها را كه تعداد زيادي بودند را به همراه عكس الكس به همراه يك نامه براي او فرستاد با اين مضمون : الكس عزير من هم همين وضع را دارم و بايد بگويم كه من هم بارها به تو خيانت كرده ام ولي هرچه فكر كردم قيافه تو را به خاطر نياوردم،لطفا عكس خودت را بين عكسها پيدا كن و بقيه را برايم بفرست! با تشكر: ماريا

ارسال شده در تاریخ : شنبه 6 فروردين 1390برچسب:, :: 22:29 :: توسط : Ramin TNT

- دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا میکنند. - اگر می خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید. - آنچه جذاب است سهولت نیست ، دشواری هم نیست ، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است. - وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید ، افراد درباره ی رفتار و عملکرد خود فکر میکنند ، نه رفتار و عملکرد شما. - سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد. - اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام میدادید ، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید. - افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند ، بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند. - پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر - کار بزرگ وجود ندارد ، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم. - کارتان را آغاز کنید ، توانایی انجامش به دنبال می آید. - انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند. - همواره به یاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده ،شاید بازگشاینده قفل در باشد. - تنها راهی که به شکست می انجامد ، تلاش نکردن است. - دشوار ترین قدم همان قدم اول است. - عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید. - آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد. - وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد ، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید. - من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت ، من خوشی های بسیار خواهم آورد ، من ملتم را سربلند زمین خواهم کرد ، زیرا شادمانی او شادمانی من است.

ارسال شده در تاریخ : جمعه 5 فروردين 1390برچسب:, :: 15:4 :: توسط : Ramin TNT

در دنيا جاي كافي براي همه هست پس جاي اينكه جاي ديگري را بگيري سعي كن جاي خودت را پيدا كني! *چارلي چاپلين* ------- ارامش يعني زمانيكه از بيرون به درون خود مينگريد همه چيز را با درون خود در تعادل ببينيد*گاندي* -------- هرگز درباره چيزي نگو آنرا از دست داده ام فقط بگو انرا پس داده ام *اپيكتوس* ------- هرچه موانع سخت تر باشد لذت تلاش و پيروزي بيشتر است *اريك باتروورت* ------- من كار را از همان جا كه ديگران رهايش ميكنند شروع ميكنم *اديسون* ------ انجام عمل غيرممكن خود نوعي تفريح است *والت ديسني* ----- تغييري كه ارزو داريم در ديگران ببينيم ابتدا بايد در خود ايجاد كنيم *گاندي* ------ من جز يك چيز،چيزي نميدانم و آن اين است كه هيچ نميدانم *سقراط* ------ نداني و نداني كه نداني و نخواهي كه بداني كه نداني *شيخ ابوسعيد* ------ هيچ گاه چيزي را خوب نميفهمي جز اينكه انرا براي مادربزرگ و پدربزرگت شرح دهي *اينشتين* ------ انسانهاي باهوش مسائل را حل ميكنند ولي نوابغ انرا ثابت ميكنند *اينشتين* ------ زندگي را زياد جدي نگير چون از آن زنده بيرون نخواهي رفت *البرت هوبارد* ------ چقدر عاقلند انهايي كه در عشق احمق اند! *ويكتور هوگو* ----- عيب جامعه اين است كه همه ميخواند ادم مهمي باشند و هيچكس نميخواهد فرد مفيدي باشد *چرچيل* ----- هميشه اخر هرچيز خوب ميشود اگر نشد بدان هنوز اخرش نرسيده *چارلي چاپلين* ----- با زني ازدواج كن كه اگر مرد بود بهترين دوست تو ميشد *بردون* ----- بگذاريد و بگذريد، ببينيد و دل نبنديد، چشم بياندازيد و دل نبازيد كه دير يا زود بايد گذاشت و گذشت *علي (ع)* ----- عاقل انچه را ميداند،نميگويد ولي انچه را ميگويد ميداند *ارسطو*

ارسال شده در تاریخ : جمعه 5 فروردين 1390برچسب:, :: 15:1 :: توسط : Ramin TNT

اینک که به یاری اهورا مزدا تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای چهارگوشه جهان را به سر نهاده و اعلام میکنم تا روزی که زنده هستم: **دین و آیین و رسوم ملتهایی را که من پادشاه انها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من ملتهای دیگر را تحقیر یا به آنها توهین کنند **هرگز سلطنت خودرا بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملتی آزاد است که مرا به سلطنت قبول کند یا نکند **تا روزی که پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر کسی مظلوم واقع شود حق وی را از ظالم خواهم گرفت و ستمگر را مجازات خواهم کرد **تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت شخصی دیگری را به بیگاری بکشد یا بدون پرداخت مزد وی را به کار روا دارد **هرکس ازاد است هر دینی را که میل دارد انتخاب کند و هرجا میل دارد سکونت کند و هرشغلی که میل دارد در پیش گیرد و مال خود را به هرنحو که خواست به مصرف برساند **من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که مردان و زنان را به عنوان غلام و کنیز بفروشند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد **من برای همه مردم مردم جامعه آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به مردم اعطا کردم.از مزدا خواهانم که مرا در اجرای تعهداتی که نسبت به ایران و بابل و کشورهای چهار گوشه جهان بر عهده گرفته ام موفق گرداند.

ارسال شده در تاریخ : جمعه 5 فروردين 1390برچسب:, :: 15:0 :: توسط : Ramin TNT

این مکان *گردباد اورگن* نام دارد و واقع در ایالت اورگن امریکا میباشد.این منطقه دایره ای فرضی به قطر 50 متر است که به گفته پژوهشگران گهگاه به فاصله 90 روز اندازه دقیق آن تغییر میکند. چرا اسبها هنگام نزدیک شدن به آن شیهه میکشند و روی دوپای خود بلند میشوند؟ چرا پرندگان هنگام پرواز مسیر خود را کج میکنند تا از فراز این دایره پرواز نکنند؟ چرا درختان این دایره به سوی مرکز دایره خم شده اند؟ اینها همه سوالاتی هستند که انسان هنوز برای انها جوابی نیافته است.در این دایره ویرانه ساختمانی قرار دارد که روزی محل سنجش عیار فلزات بوده است و از آن زمان که وسایل سنجش بنای دیوانگی را گذاشتند کارکنان انجا را ترک کردند "1945". هنگامیکه شما وارد ساختمان میشوید نیرویی قوی شمارا به پایین میکشد گویی که نیروی جاذبه چند برابر شده باشد! و بدن شما به طور ناخوداگاه به سمت مرکز دایره خم میشود و اگر بخواهید بدن خود را راست کنید بدن شما به اندازه یک زاویه 10‎ درجه به سوی مرکز دایره خم میشود. پژوهشگران زیادی برای یافتن جواب این راز مدتها در آنجا دست به ازمایشاتی زدند ولی به نتیجه ای نرسیدند،به عنوان مثال انها یک گوی فولادین 15 کیلویی را داخل ساختمان به تیرکی اویختند و با کمال تعجب مشاهده کردند که این گوی قوانین جاذبه را زیر پا گذاشته و به صورت زاویه ای به سمت مرکز دایره قرار گرفته است!حتی دود سیگار نیز در این مکان تحت تاثیر نیروهای شگفت انگیز قرار دارد بطوریکه اگر کسی در این مکان سیگاری دود کند دود سیگار به سرعت به چرخش در میاید و این عمل تا زمانیکه دود محو شود ادامه میابد.حتی اگر چند تکه کاغذ را در این محل به هوا بیاندازید خواهید دید که به زمین نمی افتند و در هوا به چرخش در می اید انگار که دستی نامرئی انها را به چرخش در می اورد! ولی چرا و چگونه چنین چیزی امکانپذیر است؟ آیا این مکان در تسلط موجودات فضایی است؟ ایا ارواح و اشباح خبیث در این مکان عجیب زندگی میکنند؟ ایا این مکان تحت نیروهای مغناطیسی قرار دارد؟ دانشمندان هنوز این سوالات را در مورد این دایره "گردباد اورگن" نتوانسته اند جواب دهند و شاید هرگز نتوانند به راز این مکان مخوف پی ببرند.

ارسال شده در تاریخ : جمعه 5 فروردين 1390برچسب:, :: 14:56 :: توسط : Ramin TNT

ناپلئون بناپارت : در دنیا فقط از یک چیز باید ترسید و آن خود ترس است . ناپلئون بناپارت : اولین شرط توفیق شهامت و بی باکی است . ناپلئون بناپارت : نایاب ترین چیزها در جهان دوست صمیمی است . ناپلئون بناپارت : دردها و رنج ها فکر انسان را قوی می سازد ناپلئون بناپارت : کسانی که روح نامید دارند مقصرترین مردم هستند. ناپلئون بناپارت : کسی که می ترسد شکست بخورد حتما شکست خواهد خورد. ناپلئون بناپارت : یک روز زندگی پر غوغا و در شهرت و افتخار بهتر از صد سال گمنامی است. ناپلئون بناپارت : پیروزی یعنی خواستن . ناپلئون بناپارت : عشق گوهری است گرانبها ، اگر با عفت توام باشد. ناپلئون بناپارت : عفت در زن مانند شجاعت است در مرد ، من از مرد ترسو همچنان متنفرم که از زن نانجیب ناپلئون بناپارت : فداکاری در راه وطن از همه فضایل باارزشتر است.

ارسال شده در تاریخ : جمعه 5 فروردين 1390برچسب:, :: 14:30 :: توسط : Ramin TNT

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

درباره وبلاگ
سلام من رامينم.به وبلاگ من خوش آمدید،اميدوارم از مطالب لذت ببريد.نظر يادتون نره! در ضمن اگر مشكلي ديديد به 09363731899 پيامك بدهيد. لطفا به آدرس جديد مراجعه كنيد www.TNT1.Blogfa.com
نويسندگان


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 67
بازدید کل : 49702
تعداد مطالب : 55
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1


Alternative content