كباب!
 
TNT IS BEST
بن بست ...
 
 

چندي قبل يكي از سايتهاي خبري نوشته بود:كساني كه براي ديدن جاذبه هاي توريستي كشور چين به اين كشور ميروند حتما متوجه حضور دستفروشاني شده اند كه كباب مي فروشند.كباب ،به خصوص براي توريست هاي ايراني با بوي ريحان و خاطرات خوش همراه است درحاليكه در "ولنفوجنيگ" كشور چين چنين نيست و منظور چيني ها از كباب انواع موجودات جنبنده روي زمين است كه به سيخ كشيده ميشود.همه چيز در بساط اين دستفروش ها پيدا ميشود از سوسك،عقرب و هزارپا گرفته تا انواع معمول تر مثل سيرابي،جگر و ... كه روي آتش كباب ميشوند!با كمي تحقيق ميفهميد كه تا چند سال پيش كباب گربه و سگ هم در اين خيابان يافت ميشد.اين خبر را براي كساني نوشتم كه به جهانگردي علاقه دارند.اگر رفتيد اونجا و كباب خورديد و بعد ديديد حالتون يه جوري شد نگيد ما خبر نداشتيم.با اين حال ميدونيم كه افرادي هم به اين تذكرات توجه نمي كنند،به چند دليل: مورد اول-بعضي مي خواهند با كباب گربه خوردن ثابت كنند خيلي شجاع هستند مثلا اين طوري: اصغر آقا و اكبر آقا سر چهار راه باهم دعواشون شده.اكبر آقا:مرد حسابي چه خبرته؟قكر كردي خيلي قلدري؟من تازه از چين برگشتم،اونجا كباب سگ و گربه رو هم خوردم تو كه عددي نيستي! --------- مورد دوم: بعضي ها با خوردن كباب گربه ميخواهند ثابت كنند كه خيلي پولدار هستند. مثلا اين طوري : شمسي خانم در مهماني يك گوشه سفره نشسته است.او مي گويد: من جديدا گرسنه كه ميشم از توي دلم به جاي صداي غار و غور صداي ميو ميو مياد.نه اينكه يه بار كباب گربه خوردم شكمم عادت كرده.ديگه كباب معمولي از گلوم پايين نميره! شما ايراني ها چطور كباب بره ميخورين؟برين چين ببينين چه خبره،من يه پام چينه و يه پام ايران.بعضي روزا كه هوس كباب ميكنم ميرم بليط ميگيرم يه كباب گربه ميخورم و برميگردم!

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, :: 8:36 :: توسط : Ramin TNT

تعمير از يك بناي مهم به صورت مناقصه مطرح شد.در اين مناقصه يك پيمانكار آمريكايي،يك پيمانكار مكزيكي و يك پيمانكار ايراني حضور داشتند.پيمانكار آمريكايي پس از مشاهده بنا و بررسي هزينه،مبلغ پيشنهادي خود را 900 دلار اعلام كرد.مسئول بنا دليل قيمت گذاري اش را پرسيد و وي در پاسخ گفت: 400 دلار بابت تهيه مواد اوليه+ 400 دلار بابت دستمزد كارگران و 100 دلار استفاده بنده. پيمانكار مكزيكي هم پس از بازديد بنا و بررسي هزينه ها،مبلغ پيشنهادي خود را 700 دلار اعلام كرد: 300 دلار بابت تهيه مواد اوليه+ 300 دلار بابت دستمزد كارگران و 100 دلار استفاده بنده. اما نوبت به پيمانكار ايراني كه رسيد بدون بازديد بنا و محاسبه،در گوش مسئول بنا گفت : مبلغ پيشنهادي من 2700 دلار است! مسئول بنا با عصبانيت گفت: تو ديوانه شده اي!چرا 2700 دلار؟ پيمانكار ايراني در كمال خونسردي در گوشش گفت: آرام باش ... 1000 دلار براي تو + 1000 دلار براي من و انجام كار هم با پيمانكار مكزيكي!!! و پيمانكار ايراني در مناقصه برنده شد.

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 22 تير 1390برچسب:مناقصه, :: 11:30 :: توسط : Ramin TNT

( ﻃﻔﺎ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺳﻮﺍﻻﺕ ﺭﺍ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﻫﯿﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺒﯿﻨﯿﻦ.... ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﻫﻢ ﮔﻮﻝ ﻧﺰﻧﯿﺪ... ﺍﻣﺎ ﺳﺌﻮﺍﻻﺕ!! ﻣﺴﺌﻠﻪ1-ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﯾﮏ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺑﺮﻗﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ.ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺍﻭﻝ 6ﻧﻔﺮ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ،ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺩﻭﻡ3ﻧﻔﺮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﭘﻨﺞ ﻧﻔﺮ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻣﺴﺌﻠﻪ2-ﭘﻨﺞ ﮐﻼﻍ ﺭﻭﯼ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ،3ﺗﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺷﺮﻑ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻫﺴﺘﻨﺪ.ﺣﺎﻝ ﭼﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﮐﻼﻍ ﺭﻭﯼ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ؟ ﻣﺴﺌﻠﻪ3-ﭼﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻧﻮﻉ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﮐﺸﺘﯽ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﺮﺩﻩ ﺷﺪ؟ ﻣﺴﺌﻠﻪ4-ﺷﯿﺐ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ ﺷﯿﺮﻭﺍﻧﯽ ﺷﮑﻠﯽ،ﺷﺼﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ30ﺩﺭﺟﻪ ﺍﺳﺖ. ﺧﺮﻭﺳﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ ﺗﺨﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.ﺗﺨﻢ ﺑﻪ ﮐﺪﺍﻡ ﺳﻤﺖ ﭘﺮﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟ ﻣﺴﺌﻠﻪ5-ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺍﺳﺖ. ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﺩﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺮﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺳﻘﻮﻁ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،ﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﺠﺎ ﺩﻓﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ؟ ﻣﺴﺌﻠﻪ6-ﻣﻦ ﺩﻭ ﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ﮐﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﺶ30ﺗﻮﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.ﺍﻣﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ25ﺗﻮﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ.ﭼﻄﻮﺭ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﺎ ========= ============ ========= ========= ﻣﺴﺌﻠﻪ1-ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻫﻢ ﺳﻦ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﺷﺪ.ﭼﻮﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻭﻝ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 21:4 :: توسط : Ramin TNT

ﻣﺮﮐﺰ:ﭼﻪ ﻧﻮﻉ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﯼ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟ ﻣﺸﺘﺮﯼ:ﯾﮏ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﺳﻔﯿﺪ… ﻣﺮﮐﺰ:ﺭﻭﯼ ﺁﯾﮑﻦMy Computerﺩﺭ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﺻﻔﺤﻪ ﮐﻠﯿﮏ ﮐﻦ.ﻣﺸﺘﺮﯼ: ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﺷﻤﺎ ﯾﺎ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﻣﻦ؟ ﻣﺸﺘﺮﯼ:ﺳﻼﻡ،ﻋﺼﺮﺗﻮﻥ ﺑﺨﯿﺮ،ﻣﻦ ﻣﺎﺭﺗﺎ ﻫﺴﺘﻢ،ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﭘﺮﯾﻨﺖ ﺑﮕﯿﺮﻡ. ﻫﺮ ﺩﻓﻌﻪ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻣﯿﮕﻪ:“ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﭘﺮﯾﻨﺘﺮ ﺭﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻢ”ﻣﻦ ﺣﺘﯽ ﭘﺮﯾﻨﺘﺮ ﺭﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ،ﺍﻣﺎ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﭘﯿﺪﺍﺵ ﮐﻨﻪ… ﻣﺮﮐﺰ:ﺭﻣﺰ ﻋﺒﻮﺭ ﺷﻤﺎ ﺣﺮﻑ ﮐﻮﭼﮏa ﻣﺜﻞapple،ﻭ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﺭﮒVﻣﺜﻞ Victor،ﻭ ﻋﺪﺩ7ﻫﺴﺖ.ﻣﺸﺘﺮﯼ:o:

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 20:42 :: توسط : Ramin TNT

غضنفر جان سلام!ما اينجا حالمان خوب است اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد.اين نامه را من ميگويم و جعفر كفاش برايت مينويسد.به جعفر كفاش گفتم اين غضنفر ما تا كلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آرام نامه را بنويس تا پسرم راحت نامه را بخواند و عقب نماند.آب و هواي اينجا خيلي خوب نيست.همين هفته پيش دو بار بارون اومد كه اوليش 4 روز و دوميش 3 روز طول كشيد ولي اين هفته دوميش بيشتر از اوليش طول كشيد! غضنفر جان آن كت و شلوار نارنجيه كه ميخواستي را مجبور شدم جدا جدا برايت پست كنم،آن دكمه هاي فلزي پاكت را سنگين ميكرد ولي نگران نباش دكمه ها را جدا كردم و جداگانه در يك كارتن مقوايي برايت فرستادم.ببخشيد معطل شديد آخه جعفر كفاش رفته بود دستشويي حالا برگشت.ديروز خواهرت را بردم كلاس شنا.گفتن كه فقط اجازه دارن مايو يه تيكه بپوشن ،اين دختره هم كه يك مايو دو تيكه بيشتر نداره.بهش گفتم ننه من كه عقلم نميرسه ،خودت تصميم بگير كدوم رو نپوشي! اون يكي خواهرت هم امروز صبح فارغ شد.هنوز نميدونم بچه اش دختره يا پسر.فهميدم بهت خبر ميدم كه بدوني به سلامتي عمو شدي يا دايي! همين ديگه خبر جديدي نيست. قربانت :مادرت. راستي: غضنفر ميخواستم پول برات پست كنم ولي وقتي يادم آمد كه اين نامه را برايت پست كرده بودم!

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 2 خرداد 1390برچسب:, :: 14:50 :: توسط : Ramin TNT

الكتريسين:خب حالا روشنش كن +++++++++ انسان عصر حجر:فكر ميكني داخل اين غار چيه ++++++++ بيمار: مطمئنيد كه اين آمپول بيخطره ++++++++ پزشك:راستش تشخيص اوليه ام صحيح نبود،بيماريتون لاعلاجه‎!‎ ++++++++ پليس: شش بار شليك كرده ،ديگه گلوله نداره ++++++++ جلاد:اي بابا، باز تيغ گيوتين گير كرده ++++++++ جهانگرد در آمازون:اين نوع مار رو ميشناسم سمي نيست! ++++++++ خبرنگار:بله سيل داره به طرفمون مياد ++++++++ چترباز:پس چترم كو؟ ++++++++ خلبان : ببينم چرخها باز شدند يا نه ؟ ++++++++ داور فوتبال:نخير آفسايد نبود ++++++++ شكارچي:مامانت كو كوچولو؟ ++++++++ غواص:نه اين طرفها كوسه وجود نداره ++++++++ قصاب:اون چاقو بزرگه رو بنداز ++++++++ كارآگاه خصوصي: قضيه روشنه شما قاتل هستيد ++++++++ كوهنورد:طناب رو محكم بگيري ها ++++++++ گروگان:من كه ميدونم تو عرضه شليك كردن نداري ++++++++ ملوان:من چه ميدونستم بايد شنا بلد باشم ++++++++ ملوان زير دريايي:عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم ++++++++ نارنجك انداز:گفتي تا چند بشمرم؟

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 2 خرداد 1390برچسب:, :: 14:49 :: توسط : Ramin TNT

به‌نام خداوند مردآفرین كه بر حسن صنعش هزار آفرین خدایی كه از گِل مرا خلق كرد چنین عاقل و بالغ و نازنین خدایی كه مردي چو من آفرید و شد نام وي احسن‌الخالقین پس از آفرینش به من هدیه داد مكانی درون بهشت برین خدایی كه از بس مرا خوب ساخت ندارم نیازي به لاك، همچنین رك و ریمل و خط چشم و كرم تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین دماغ و فك و گونه‌ام كار اوست نه كار پزشك و پروتز، همین ! نداده مرا عشوه و مكر و ناز نداده دم مشك من اشك و فین! مرا ساده و بی‌ریا آفرید جدا از حسادت و بی‌خشم و كین زنی از همین سادگی سود برد به من گفت از آن سیب قرمز بچین من ساده چیدم از آن تك‌درخت و دادم به او سیب چون انگبین چو وارد نبودم به دوز و كلك من افتادم از آسمان بر زمین و البته در این مرا پند بود كه اي مرد پاكیزه و مه‌جبین تو حرف زنان را از آن گوش گیر و بیرون بده حرفشان را از این كه زن از همان بدو پیدایش‌ات نشسته مداوم تو را در كمین

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 15:2 :: توسط : Ramin TNT

روزي دختري مكزيكي قرام بود براي انجام مأموريتي چند ماهه به سوئد اعزام شود.او از تمامي آشنايان خداحافظي كرد و هنگامي كه نوبت به خداحافظي از نامزدش رسيد كه نامش الكس بود، به قولأ تريپ عاشقونه برداشت و كلي با هم حرفهاي عاشقانه زدند و به هم قول دادند كه تا آخر عمر با هم باشن و به هم ديگر خيانت نكنند.خلاصه سرتون رو درد نيارم، دختر خانم يا همون ماريا با دلي لبريز از عشق عازم مأموريت به سوئد ميشود.پس از چند ماه نامه اي از الكس به دست ماريا ميرسد با اين مضمون : مارياي عزيزم،اميدوارم كه در سوئد به تو خوش گذشته باشد.من بايد بگويم كه در اين مدت بارها به تو خيانت كرده ام و خودت ميداني كه نه تو و نه من لايق چنين وضعي نيستيم،لطفا مرا ببخش و عكسي را كه به تو داده بودم برايم پس بفرست. با تشكر:الكس. ماريا هم از تمام همكاران و دوستانش خواست كه عكسي از برادر و يا پسرشان را به او بدهند و آنها را كه تعداد زيادي بودند را به همراه عكس الكس به همراه يك نامه براي او فرستاد با اين مضمون : الكس عزير من هم همين وضع را دارم و بايد بگويم كه من هم بارها به تو خيانت كرده ام ولي هرچه فكر كردم قيافه تو را به خاطر نياوردم،لطفا عكس خودت را بين عكسها پيدا كن و بقيه را برايم بفرست! با تشكر: ماريا

ارسال شده در تاریخ : شنبه 6 فروردين 1390برچسب:, :: 22:29 :: توسط : Ramin TNT

1* چطوری میشه یه فیل رو با سه حرکت گذاشت تو یخچال ؟------------ 2* یه پدر و یه پسر با یک پدر و یک پسر میرن قهوه خونه.قهوه چی براشون سه فنجون قهوه میاره ولی هر کدام از اونا یه لیوان کامل قهوه میخورن!چطور ممکنه؟ ------------ 3* چطور میشه یه زرافه رو با چهار حرکت داخل یخچال گذاشت؟ ------------ 4* یه نفر توی یک اتاق قرار گرفته که سه تا کلید برق داره.یه لامپ هم بیرون اتاقه که اون فرد نمیتونه اونو ببینه فقط اون میدونه که اولش لامپ خاموشه.اگه این فرد اجازه داشته باشه فقط یه بار از اتاق خارج بشه چطور میتونه بفهمه کدوم کلید مال اون لامپه؟ ------------ 5*تو یه میهمونی کنار یه رودخانه وحشتناک همه حیوونا هستن بجز یکی.اون کیه؟ ------------ 6* به نظر شما در تداول عامیانه به چهارمین روز هفته چارشنبه میگن یا چاهار شنبه ؟ ------------ ------------------------ جوابها------------------------> 1* حرکت اول:در یخچال رو باز میکنیم حرکت دوم:فیل رو تو یخچال میذاریم حرکت سوم:در یخچال رو میبندیم.------------ 2* اونا سه نفرن.پسر، پدر و پدر بزرگ. ------------ 3* حرکت اول:در یخچال رو باز میکنیم حرکت دوم:فیل رو درمیاریم حرکت سوم:زرافه رو میذاریم حرکت چهارم:درو میبندیم! ------------ 4* کلید اول رو به مدت 2 دقیقه روشن میذاره بعد خاموشش میکنه و کلید دوم رو روشن میکنه و از اتاق بیرون میره.اگر خاموش بود بهش دست میزنه ببینه داغه یا نه.اگه گرم بود کلید اولی درسته و گرنه کلید سومیه ------------ 5* خوب زرافه ای که خودمون تو یخچال گذاشتیمه دیگه! ------------ 6* هیچکدوم.چهارمین روز هفته سه شنبه ست!

ارسال شده در تاریخ : جمعه 5 فروردين 1390برچسب:, :: 12:16 :: توسط : Ramin TNT

اگر سربه زير باشي ميگويند احمق است،اگر غمگين باشي ميگويند عاشق است،اگر مالت را با حساب خرج كني ميگويند خسيس است،اگر دست و دل باز باشي ميگويند ولخرج است،اگر خوش لباس باشي ميگويند ژيگولو است،اگر بدلباس باشي ميگويند شلخته است،اگر دير زن بگيري ميگويند مرد نيست،اگر زود زن بگيري ميگويند آتشش تند است،اگر فقير و بي پول باشي ميگويند بي عرضه است،اگر پولدار باشي ميگويند اهل زد و بند است،اگر بي قيد باشي ميگويند لات آسمان جل است،اگر بخندي ميگويند هميشه نيشش باز است،اگر اخم كني ميگويند عبوس و بد اخلاق است،اگر خوش سر و زبان باشي ميگويند چاخان است ... حالا شما بگوييد آخر باكدام ساز اين مردم بايد رقصيد كه خوششان بيايد ؟!

ارسال شده در تاریخ : جمعه 5 فروردين 1390برچسب:, :: 9:53 :: توسط : Ramin TNT

الكساندر دوما يكي از نويسندگان مشهور فرانسوي به اتفاق دوست نمايشنامه نويسش به سالن تئاتر رفت تا يكي از نمايشنامه هاي او را كه برروي صحنه بود تماشا كند،در سالن تئاتر يكي از تماشاگران خوابيده بود دوما اورا به دوستش نشان داد و با پوزخندي گفت : آنقدر نمايشنامه ات تماشايي است كه همه خوابشان برده است! چند روز بعد آن دو به همان سالن تئاتر آمدند تا يكي از نمايشنامه هاي الكساند دوما را تماشا كنند.اتفاقأ يكي از تماشاچيان خوابيده بود ، دوست دوما به او گفت : زياد به خودت مغرور نباش چونكه تماشاچيان تو هم خوابيده اند. دوما با خونسردي گفت : اشتباه نكن او همان تماشاچي نمايشنامه شماست كه هنوز از خواب بيدار نشده است !!! ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------‎‏ روزي جلاد،مي خواست مجرمي را در حضور آقا محمدخان قاجار مجازات نمايد،قبل از اجراي حكم مجرم آهسته در گوش جلاد چيزي گفت.اين موضوع از ديدگان تيزبين آقا محمدخان دور نماند،خان قاجار اورا به حضور طلبيد و از وي پرسيد:به جلاد چه گفتي؟ مرد محكوم در حاليكه از شدت ترس ميلرزيد ابتدا چيزي نگفت ولي از آنجا كه از غضب آقا محمدخان ميترسيد ابراز داشت:جلاد ميخواست دو گوشم را ببرد،به او گفتم يكي را ببر و سه قران بگير.خان قاجار در حاليكه ميخنديد گفت:مردك اگر سه قران را به خود من بدهي دو گوشت را سالم خواهم گذاشت.مجرم درحاليكه گمان ميكرد خان اورا بخشيده بر زمين افتاد و زمين ادب بوسيد و برخاست تا از آنجا برود،غلامان آقا محمدخان او را بازگرداندند و تا سه قران از او نگرفتند آزادش نكردند!

ارسال شده در تاریخ : جمعه 5 فروردين 1390برچسب:, :: 9:51 :: توسط : Ramin TNT

در يكي از نمايشگاههاي كامپيتوري كه چندي پيش برگزار شد بيل گيتس موسس شركت مايكروسافت،جهان صنعت كامپيوتر را با صنعت اتومبيل سازي مقايسه كرد و ادعا كرد : اگر تكنولوژي جنرال موتورز با سرعت تكنولوژي صنعت كامپيوتر پيشرفت كرده بود الان ما ماشينهايي سوار ميشديم كه قيمتشان فقط 25 دلار و مصرف سوختشان 4 ليتر در 1000 مايل بود!! جنرال موتورز هم در جواب بيل گيتس اعلام كرد : اگر جنرال موتورز هم مانند مايكروسافت پيشرفت كرده بود،امروزه ماشينهايي با اين مشخصات سوار ميشديم : 1- كيسه هوا قبل از باز شدن هنگام تصادف از شما ميپرسد : are you sure ‎‎?‎‏ ‏-2 بدون هيچ دليلي ماشين شما دو بار در روز تصادف ميكرد 3- گاه و بيگاه ماشين شما وسط خيابون خاموش ميشد و شما چاره اي جز استارت دوباره restart‏ نداشتيد 4- گاهي اوقات در اثر كارهايي مانند گردش به چپ ماشين شما shotdown‏ ميشد و استارت آن نيز از كار مي افتاد در اين حالت شما چاره اي جز نصب مجدد ‏reinestall‎‏ نداشتيد 5 - فقط يك نفر ميتوانست از ماشين استفاده كند مگر اينكه باخريد مدل NT‏ يا 95 براي آن صندلي هاي بيشتري خريداري ميكرديد 6- چراغهاي اخطار دهنده وضيعت بنزين،روغن و آب با يك چراغ fault general‏ تعويض ميشدند‎ ‎-7 صندليهاي جديد همه را مجبور ميكرد تا بدن خود را متناسب و اندازه آنها كنند 8- هر بار كه جنرال موتورز مدل جديدي را به بازار ارائه ميكرد رانندگان مجبور بودند رانندگي را از اول ياد ميگرفتند چون هيچ يك از عملكردها و كنترلها مانند مدل قبلي نبود 9- براي خاموش كردن ماشين بايد دكمه استارت را ميزدند! و ...

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 4 فروردين 1390برچسب:, :: 15:29 :: توسط : Ramin TNT

اسم هر جك و جونوري از قبيل غزال،آهو،پروانه و ... رو روي شما نميذارن **** تو عروسي ميتونيد لباسي رو كه بارها پوشيده ايد دوباره بپوشيد **** از ترس اينكه كسي سن شما رو بفهمه شناسنامتون رو قايم نميكنيد **** مطمئنا استهلاك فك شما به مراتب كمتره **** مدل لباس دختر شمسي خانوم چشماتون رو تو دهانتون سرنگون نميكنه **** هفته اي دوبار شكست عشقي نمي خوريد **** فقط شما ميتونين بريد استاديوم **** خودتون پنچري چرخ ماشينتون رو ميگيرين **** لازم نيست با قرار دادن انواع جكهاي هيدروليك تو پاشنه كفشتون قدتون رو افزايش بدين **** موقع خواستگاري به هيچ وجه نگران برهم خوردن تعادل سيني چاي نيستيد **** از ديدن كله پاچه دچار تشنج نميشيد **** هيچكس از اينكه دست پخت افتضاحي داريد به شما ايراد نميگيره **** فقط شمائيد كه لذت تماشاي فوتبال رئال-بارسا رو با گزارش فردوسي پور درك ميكنين **** فقط شماييد كه ميتونيد تكچرخ زدن با cg‏ رو تجربه كنين **** ميتونين با خط ريشتون 1200 اثر هنري خلق كنيد **** تو عروسي لازم نيست چندتن زنجير به خودتون آويزون كنيد و تازه بقيه بگن بدليه **** لازم نيست آدرس تموم پاساژها،بوتيكها،مزونها و مراكز لاغري شهرتون رو حفظ باشين **** اگه تويوتا كمري جلو پاتون نگه نداشت به راحتي سوار يه پيكان ميشيد **** فقط شما ميتونيد 3 ساعت تمام برنامه نود رو با دوستاتون تفسير كنيد **** لازم نيست سالي يه بار زاويه دماغتون رو نسبت به افق تغيير بديد **** ميتونين با شلوارك و ركابي،راحت تا سر كوچه بريد **** لباسهاتون ظرف 48 ساعت دلتون رو نميزنه **** نيازي نيست هرروز صبح كه از خواب پا ميشيد تا ساعت 6 بعدازظهر جلو آينه با خودتون ور بريد **** نيازي نيست به اندازه رنگهاي LCD‏ تو كيفتون لنز چشم داشته باشين **** فقط شما ميفهمين يه 206 اسپرت خفن چقدر زيباست **** با ديدن سوسك و موش،مردگان جنگ جهاني دوم از گور بيرون نميان و جلوتون رژه نميرن **** فرق cd‏ رو با بشقاب ميوه خوري ميدونين **** روي در هيچ مغازه نوشته نشده "از پذيرش آقاياني كه شئونات اسلامي را رعايت نكرده اند معذوريم" **** داشتن ريش پروفسوري از ويژگي ممتاز است كه مخصوص شماست **** با يك سرماخوردگي ساده 3 ماه تو ccu‏ بيمارستان بستري نمي شيد **** و در نهايت اينكه ميتونيد تو خيابون از هر كي خواستيد بپرسيد ساعت چنده؟

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 4 فروردين 1390برچسب:, :: 15:27 :: توسط : Ramin TNT

پشت درب اتاق عمل نگراني موج ميزد.بالاخره پزشك وارد شد با نگاهي خسته ، ناراحت و جدي ... .پزشك با ناراحتي گفت : متأسفم كه بايد حامل خبري بدي براتون باشم.تنها اميدي كه براي عزيزتون باقي مونده پيوند مغزه.اين عمل كاملا در مرحله آزمايش،ريسكي و خطرناكه اما بجز اين راهي وجود نداره.بيمه كل هزينه عمل رو پرداخت ميكنه اما هزينه مغز رو خودتون بايد پرداخت كنيد.اعضاء خانواده در سكوت مطلق به سخنان دكتر گوش ميدادند،بعد از مدتي بالاخره يكيشون پرسيد:خب قيمت مغز چنده ؟ دكتر بلافاصله جواب داد : مغز زن 5000$ و مغز مرد 200$ ! موقعيت ناجوري بود،خانمهاي داخل اتاق سعي ميكردند نخندند و نگاهشون با نگاه آقايون تلاقي نكنه،بعضي هاشون هم پوزخند ميزدند. بالاخره يكي طاقت نياورد و پرسيد : چرا مغز خانمها گرونتره ؟ دكتر با معصوميت بچه گانه اي براي حضار توضيح داد : اين قيمت استاندارد مغزه! مغز آقايون چون استفاده ميشه،دست دومه و طبيعتا ارزونتره،در ضمن ما بايد سر 100 تا زن رو بشكونيم تا تو يكيشون مغز پيدا كنيم!

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 4 فروردين 1390برچسب:, :: 15:25 :: توسط : Ramin TNT

از بدو تولد موفق بودم و گرنه پام به اين دنيا نمي رسيد.از همون اول با ضربه دكتر چنان گريه اي سر دادم كه فهميد جواب "هاي"، "هوي" است.هيچ وقت نگذاشتم چيزي شكستم بدهد.پي در پي شير ميخوردم و به درد دل توجه نميكردم.اين بود كه وقتي رفتم مدرسه از بقيه بلند قدتر بودم و بقيه ازم حساب ميبردن.هيچ وقت درس نخواندم و هر وقت نوبتم ميشد برم پاي تخته،زنگ ميخورد.هر صفحه اي از كتاب رو كه باز ميكردم جواب سوالي بود كه معلم مي پرسيد.اين بود كه در دبيرستان،معلمم كه منو نابغه تصور ميكر منو فرستاد المپياد رياضي.تو المپياد مدال طلا بردم!آخه ورقه ام گم شده بود و يكي از ورقه ها بي اسم بود،منم گفتم اسمم رو يادم رفته بنويسم! بدون كنكور وارد دانشگاه شدم.هنوز يك ترم نگذشته بود كه در راهرو دانشگاه يك عينك پيدا كردم اومدم بشكنمش كه خانمي سراسيمه خودش رو به من رسوند و از اينكه عينكش رو پيدا كردم حسابي تشكر كرد و گفت نيازي به صاف كردنش نيست.اين بود كه هر وقت چيزي از زمين برميداشتم فورا جلوم سبز ميشد و از اينكه گمشده اش رو پيدا ميكردم حسابي تشكر ميكرد.بعدا تو دانشگاه پيچيد : دختر رييس دانشگاه،عاشق ناجي اش شده.تازه فهميدم اون دختر كيه و منظور از ناجي كيه.روز معلم براي يكي از استادام گل برده بودم يكي از بچه ها گل رو از پنچره شوت كرد بيرون.منم سرك كشيدم ببينم افتاده كجا.يهو ديدم افتاده تو بغل اون دختره! و اين شد ماجراي خواستگاري ما و الان هم استاد شمام! كسي سوالي نداره ؟!

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 4 فروردين 1390برچسب:, :: 15:24 :: توسط : Ramin TNT

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ
سلام من رامينم.به وبلاگ من خوش آمدید،اميدوارم از مطالب لذت ببريد.نظر يادتون نره! در ضمن اگر مشكلي ديديد به 09363731899 پيامك بدهيد. لطفا به آدرس جديد مراجعه كنيد www.TNT1.Blogfa.com
نويسندگان


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 72
بازدید کل : 49707
تعداد مطالب : 55
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1


Alternative content